Dienstag, 3. April 2012

جنایت‌ها و خیانت‌های جمهوری اسلامی 

میلیون‌ها رأی در صندوق‌ها، پیش از شروع رأی‌گیری

به حساب ولی فقیه و بیت رهبری ۱۲ میلیون رأی بالقوه- و بالفعل- داریم، حدود ۴ میلیون بسیجی‌ها و خانواده‌های‌شان رأی‌شان مستقیماً از رهبری مستند می‌شود، این حدود چهار میلیون هر نفر دو رأی به صندوق می‌اندازند، که یکی از رای‌ها به نام رأی "خانواده" است. رأی ۲ میلیون فوتی (مرده) داریم، که از شناسنامه‌های مردگان و شهدا استفاده می‌شود. بخش اعظم سپاهی‌ها و ارتشی‌ها و خانواده شهدا را هم باید به این تعداد اضافه کرد. این آراء آماده‌اند و در صندوق‌های رأی در خانه‌های امن در سطح کشور نگهداری می‌شوند. و در وقت مناسب به هنگام انتقال صندوق‌ها، صندوق‌ها تعویض و یا رأی‌ها به آنها اضافه می‌شوند. کاندیداهای ولایت هم قبلاً تعیین شده‌اند و رأی‌ها به آنها داده می‌شود. در مورد انتخابات مجلس هم نصف از کل نمایندگان به علاوه ۳۰ درصد، سهمیه ولی فقیه هستند. کاندیدا‌های ارزشی را هم فرمانده هان نظامی مورد اعتماد معرفی می‌کنند، و همین‌طور بسیاری از استاندارها و فرماندارها و بخشدارها، که اکثرا" معاودین هستند، اینها هم می‌باید مورد تأیید ارزشی قرار بگیرند. هدف این انتخابات و انتخابات‌های بعدی حذف رئیس جمهور و دار و دسته‌اش، و همین‌طور حذف هاشمی رفسنجانی ست، ضمن اینکه قدرت نمائی و دست و پا کردن مشروعیت در سطح جهانی هم هست. البته احمدی‌نژاد هم با برخورد با هاشمی می‌خواهد خوش رقصی بکند که بی‌فایده است، مثل همین ابلاغ (غیرقانونی؟!) حکم به رئیس دانشگاه آزاد.


برای تبلیغات هم دوربین را حداقل در سه نقطه کار می‌گذارند و عوامل خود را برای رأی دادن به آنجا‌ها می‌فرستند تا به جهانیان نشان بدهند که چه استقبال پرشکوهی مردم می‌کنند که به احتمال مسجد لولاگر، پایگاه مقداد و حسینیه ارشاد خواهد بود.

بعد از انتخابات موردهای تصفیه در دستور کار است، هم درون‌مرزی و هم برون‌مرزی. آنهائی که در بیت و جوار رهبری‌اند و در دسترش‌اند دستگیر خواهند شد و تصفیه می‌شوند. (که البته صحبت از حذف نوری‌زاد و طبرزدی هم هست). در واقع طراح‌های اصلی این انتخابات، مثل انتخابات قبل، همان سه "وحید" و مجتبی خامنه‌ای و جمع بیت رهبری هستند، همان کسانی که طرح برنامه‌ریزی انتخابات سال ۸۸ را انجام دادند، و بعد هم طرح بازداشت رهبران جنبش سبز را در لواسان؛ اینها می‌خواستند به اهدافی که می‌خواستند دسترسی پیدا کنند: که این اهداف یکی بهانه احتمال حذف موسوی و کروبی از طرف گروه‌های به قول اینها "خودسر"، و یکی هم قطع ارتباط‌شان با مردم و محافل بین‌المللی.

ماجرای انتخابات سال ۸۸ هم که تأسف‌بار بود، درسی برای رژیم شده، انتخاباتی که به گفته خودشان طی آن ۷۸۲۱۰ نفر دستگیر شدند که فقط در تهران این رقم ۲۲۷۴۲ نفر بود. خب می‌دانید که عده‌ای از اینها پس از تفهیم اتهام و سپردن وثیقه آزاد شدند تا در فرصت مناسب به پرونده آنها رسیدگی شود. گفته شده که ۵۴۱۸ نفر از دستگیرشدگان انتخابات سال ۸۸ زیر ضرب قرار گرفتند (یعنی بازجوئی و شکنجه شدند). بعضی از زندان‌ها البته لیست نداشتند که معلوم شود چه تعدادی زندانی داشته‌اند. دربازداشتگاه ۲۰۹ لیستی وجود نداشت اما حداقل ۷۳۲ زندانی آنجا بودند و یا برده شدند، که اکثرا" جوانان و افراد گروه‌های سیاسی بودند. از میان دستگیرشدگان ۱۵۸ نفر از اینها به اعدام محکوم شدند که البته حکم برخی از آنها تائید نشد. گفته شده که در مجموع ۴۹۴ نفرحکم اعدام گرفتند، که به پرونده برخی از آنها تا یک سال بعد هم رسیدگی نشده بود، کسانی که آنها رابیشتر اباحه (کسی که کشتن آنها حلال است) خواندند. در ماجرای انتخابات ۸۸ حتی یک نفر بسیجی و یا از نیروی انتظامی کشته نشد، از مردم ۱۰۷ نفر کشته شدند که ۶۰ یا ۶۱ نفر آنها در تهران بود. بیشتر قتل‌ها و شکنجه‌ها هم توسط لباس شخصی‌ها و مأمورانی که یا معاود عراقی بودند و یا مزدوران عراقی و افغانی و سومالیائی و لبنانی صورت گرفت. به این جماعت هم برای تکرار جنایت‌هایشان آماده‌باش داده‌اند.

در خارج از کشور هم بساط رأی‌سازی برقرار است، اگر خارج کشوری‌ها حق رأی برای انتجاباتی را داشته باشند، مثل انتخاب رئیس جمهور، که سفارتخانه‌ها و مساجد، به ویژه مساجدی که نام "امام علی" را دارند و مساجد وابسته به بیت رهبری هستند، برنامه‌ریزی کار را به عهده دارند، و همین‌طور عده زیادی از بچه‌های اطلاعات که به عنوان پناهنده به خارج از کشور آمده‌اند. اگر خارج از کشور در رأی‌گیری شرکت نکند این مجموعه کار تبلیغاتی علیه تحریم‌کنندگان و تبلیغ برای انتخابات را در خارج از کشور به عهده می‌گیرند که بزرگ‌نمائی در نشان دادن تعداد شرکت‌کنندگان و دموکراتیک جلوه دادن انتخابات در محافل بین‌المللی در دستور کارشان قرار می‌گیرد

 




ليست وبلاگهای به روز شده

Montag, 2. April 2012

دختر ایرانی و پسر اسرائیلی با بوسیدن هم 30 سال شعار مرگ بر اسرائیل را لگد مال کردند. 

Dienstag, 27. März 2012

خواستار آزادی رهبران مردمی جنبش سبز هستیم

ایرانیان مقیم ، در حمایت از حرکت مردمی هموطنانشان در ایران، در حرکتی نمادین با دادن شاخه های گل و نامه هایی که خطاب به دبیرکل سازمان ملل نگاشته شده بود، در مقابل دفتر این سازمان در کوالالامپور گرد هم آمدند تا خواستار بررسی عملکرد رهبر جمهوری اسلامی ایران در نهاد های بین المللی شوند.
جمعی از ایرانیان مالزی به دعوت راه سبز ایرانیان مالزی (رسام) برای رساندن صدای اعتراض خود به مجامع بین المللی گرد هم آمدند و در نامه ای که خطاب به بان کی مون نوشته شده بود، با شمردن تخلفات و جنایات صورت گرفته پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۸ از جمله سرکوب تظاهرات مردمی، زندانی کردن فعالان سیاسی و گروگانگیری رهبران جنبش سبز خواستار پیگیری این نهاد بین المللی در جهت آزادی رهبران مردمی این جنبش شدند

جناب آقاي خامنه اي. سلام

اي رهبر آزاده !!!     تو آنقدر پستی و آنقدر خبيث و دروغگو ومردم فریب هستي كه براي ضربه زدن به منتقدان و طالبان استقلال اندیشه و آزادی عمل از هيچ وسيله اي صرف نظر نمي كني. آنقدر نفاق و بدخواهي و دروغ تو را از خود لبریز كرده كه با هر سخن و كردارت همۀ فضا از تشعشعات منفی و لجن پراكني هايت آكنده مي شود. بماند كه تو آنقدر حيله گر و مكاري كه خودت قسمتهاي خوب ماجرا را حکایت می کنی و قسمتهاي هزينه دار يا دافع را به كيهان و صدا و سيما و سپاه و ساواك ولايت فقيه و ديگر بلندگوها و رسانه هايت مي سپاري. اين رفتار تو كه به منتقدانت انواع تهمت ها را وارد مي كني و انواع دروغ ها و افتراها را به آنها مي بندي بيش از هر كس شبيه رفتار ابوجهل است. محمدرضا شاه كه تو به او مي گويي شاه ملعون هم اين شيوۀ سخیف و غیر اخلاقی و ناپاک را نداشت. نه شاه طاغوتي مانند تو منافق و نفرت انگيز بود و نه حتي پدرش رضاشاه اما رفتارهاي تو شباهت زيادي با رفتارهاي استالين، هيتلر، صدام حسين و معاویه و عباسیان دارد. صدام حسين هم به همۀ مخالفانش القاب زشت مي داد.عيناً مانند تو كه القابی زشت و غیر منصفانه میبافی و مدام و معتمدانه به منتقدانت نسبت مي دهي و بدین طریق از مطالب بی اساس خود بهره می بری. البته صدام هم مثل تو خودش مستقيم اين القاب زشت و مذموم را براي اولين بار مطرح نمي كرد. ابتدا پسرانش عدي و قصي صدام (همزاد مجتبي و جواد خامنه اي) آن را از طريق روزنامۀ بابل (ارگان حزب بعث و همزاد روزنامۀ كيهان) شایع می ساختند و حتي گاهي خود صدام با رياكاري و خباثت (عيناً همانند تو) وارد میدان مي شد و مي گفت بداخلاقي ها را كنار بگذاريد. تقوا پيشه كنيد و نفاق آلود رفتار نكنيد. به يكديگر القاب زشت ندهيد(عيناً مانند تو) تو و صدام سيبي هستيد كه از وسط نصف شده اند. فقط يك نيمۀ سيب را كرم ها خوردند اما نيمۀ ديگرش كاملاً خورده نشده و در حال خورده شدن است. اين هم از شگردهای حیله گرانه تو است. استفاده مکرر و تلقینی از عبارات خاص برای تثبیت القائات و بكار بردنادبیات تحقیر ، تمسخر و تهمت در باره آزادي خواهان و طالبان استقلال انديشه. تو براي خودت انواع القاب حسنه (دو یا چند بعدی) را انتخاب مي كني و از طريق جواد، مجتبي، گلپايگاني، محمديان، كلانتري، حداد ناعادل و ديگر اعضاء بيت رهبري و كيهان و صدا و سيما در جامعه منتشر مي كني و براي منتقدانت با همين شيوه القاب زشت را طراحي مي كني و از همين راهها در جامعه شایع می کنی. وقتي هم كه تحت فشار درونی و بیرونی تعادل روانی وشخصیتی ات را ازدست می دهی و رفتارت از کنترل و اختیار خارج می شود مثل سالي كه گذشت، مستقيماً و با بي حيايي از صدا و سيما براي لجن پراكني هاي تاريخي استفاده مي كني. تو چقدر منافق و خبيث و دروغگويي خامنه اي؟صدام، حسینِ جعلی بود و تو، علی جعلی هستی. طرفداران طالبان ملامحمد عمر را امام وامیر المومنین واولی الامر می دانند، این را خود ملامحمد در دهان طالبان گذاشته است، عینا مانند تو، که عقده و آرزوی امام و ولی امر نامیده شدن تو را وادار به چه دروغها! وجنایت ها که نکرده است. راستی حق با کدام یک از شما است؟ صدام حسین، معاویه و یزید و امروز علی خامنه ای و ملامحمدعمر جملگی خود را ولی امیر مسلمین و نائب رسول الله معرفی کرده اند. دروغ گویان بزرگی که حتی خودشان هم دروغ خودشان را باور ندارند.

دینکاران و دکان داران دین

سی سال آزگار دینکاران و دکان داران دین از هر قسم و قشر اسلامشان را آزمایش و اجرا کردند: کشتند، سوختند، دار زدند، ترور کردند، شکنجه کردند، دست و پا بریدند، سنگسار کردند، چشم درآوردند، شلاق زدند، زبان بریدند، گاز گرفتند و به سیاق صحابهء رسول الله و مجاهدین صدر اسلام غارت کردند، دزدیدند، تجاوز کردند، مصادره کردند و دختران فراری از خانه را مابین همدیگر تقسیم کردند و مازاد آنرا نیز به سرزمین تازیان همنژاد خود صادر کردند.
سی سال آزگار احکام و شرایع اسلام اصیل و اسلام ناب محمدی را بر سر هر کوچه و گذری اجرا کردند، تهدید کردند، تحقیر کردند، توهین کردند، امر به معروف و نهی از منکر کردند، نیمی از ملت را در گونی سیاه پیچیدند و هر صدای متفاوتی را در گلو خفه کردند.
سی سال آزگار از هر مسجد و منبری، از هر بوق و بلندگویی از بام تا شام عربده اسلام اسلام سر دادند، گفتند، نوشتند، نشان دادند و ذره ای از اسلام عزیز و اسلام مترقی باقی نگذاشتند که تا لایه های عمیق روان ما را سوراخ نکرده باشد و تا مغز استخوانمان را نسوزانده باشد.
و اکنون دولت امام زمانشان با تزریق آخرین قطره های زهر اسلامی خود به تن و جان ایران و ایرانی، تهدید و هراس از جنگی ویرانگر و مهلک را برفراز ایران ِ جان همچون ابر سیاه و شومی معلق نگه داشته است که عنقریب، بار بمب و آتش خود را فرو خواهد ریخت. آنزمان است که به قیمت جنازهء سوختهء فرزندان و همسرانمان، به بهای جسد تکه پاره شدهء مادران و پدرانمان، به قیمت شکم دریدهء کودکانمان، نتیجه و سرانجام و عاقبتِ اسلام و مسلمانی و آخوندپرستی یک ملت در کف دستش نهاده خواهد شد. این « حق مسلم ما» عاقبت در دستان خودمان منفجر خواهد شد.
اکنون سی سال آزگار سلطه و ستم روحانیون و علمای اسلام می بایست ملت ایران را در جستجوی یافتن پاسخی روشن و شفاف به این سوال برانگیخته باشد که برای مقابله با مافیای روحانیت و خشکاندن مرداب ها و باتلاق هایی که اسلام فروشان به مانند حشرات موذی در آن هزار هزار تخم می ریزند چه راهکاری برگزیده است؟ چه برنامهء عملی و عاری از شعارهای میان تهی تدارک دیده است؟
نیروهای سیاسی و احزاب و سازمان های مخالف و معارض جمهوری اسلامی - به جز برخی گروه های چپ و کمونیست- در برابر تجاوز تاریخی و هجوم ملخوار آخوندها به تمامی ساحت های عمومی و خصوصی ملت ایران، تجاوز به آزادی های فردی و اجتماعی - که منحصر به دوران حکومت اسلامی نبوده و نیست - تاکنون هرگز هیچ موضع صریح و صادقانه ای که نشان از شجاعتی شایستهء ادعاهای ایشان بوده باشد اتخاذ نکرده اند. غالباً با زبانی الکن و با تمجمج و طفره و به بهانهء احترام گذاردن به اعتقادات مردم، حیاتی ترین پرسش جامعهء ایران را بی پاسخ گذاشته اند